
تعداد نشریات | 13 |
تعداد شمارهها | 151 |
تعداد مقالات | 1,524 |
تعداد مشاهده مقاله | 2,394,219 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 2,010,116 |
نقد و بررسی اشکالات مصطفی ملکیان و عبدالله جوادی آملی بر نظریه قبض و بسط عبدالکریمسروش | ||
یافتههای تاریخی | ||
دوره 1، شماره 3، آذر 1403، صفحه 28-46 اصل مقاله (750.65 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30466/jhf.2024.55717.1016 | ||
نویسندگان | ||
مینا ذکاوت؛ علی حسینی* | ||
گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | ||
چکیده | ||
علم و دین و ارتباط آن دو از موضوعهای مهم و جدید فلسفه و الهیات در جهان است که برطبق دستهبندی مشهوری که مورد توافق بسیاری از اندیشمندان است، در چهار قسم تعارض، تمایز، تعامل و وحدت قابل طبقهبندی است. هنگامیکه تعارض میان پیشرفتهای علمی و نتایج تحقیقات تجربی با ظواهر کتاب مقدس انجیل و تورات معلوم شد، کسانی به فکر افتادند که راهی برای حل این تعارض پیدا کنند، برخی این دیدگاه را بیان کردند که باید فهممان را درباره دین و کتاب مقدس اصلاح کنیم، یا عالم چیزهایی را اثبات کرده است که قابل نقض نیست پس آنچه ما از کتاب مقدس میفهمیم درست نبوده است. این نظریه به روشها و گونههای مختلف نمایان شد و بالاخره موج آن به سایر مناطق و ادیان از جمله کشورهای اسلامی رسید و روشنفکران مسلمان هم به پیروی از آنان به این باور رسیدند که ما هم باید فهممان را در مورد دین عوض کنیم نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، نظریهای در معرفتشناسی دینی است که بر اساس آن معرفت دینی بهعنوان یک معرفت بشری، هماهنگ با دیگر معارف بشری که متحول میشوند در اثر تحول آنها معرفت دینی هم متحول و دچار قبض و بسط میشود؛ اما این نظریه مورد نقد بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران دینی قرار گرفت از این رو در این مقاله سعی بر این است که برخی از نقدهای مصطفی ملکیان و عبدالله جوادی آملی را در نظریه قبض و بسط از دیدگاه عبدالکریم سروش مورد ارزیابی و نقد قرار دهد. | ||
کلیدواژهها | ||
تحول معارف؛ معرفت دینی؛ مصطفی ملکیان؛ عبدالکریم سروش؛ عبدالله جوادی آملی | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 45 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 52 |