
تعداد نشریات | 13 |
تعداد شمارهها | 151 |
تعداد مقالات | 1,524 |
تعداد مشاهده مقاله | 2,394,230 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 2,010,130 |
واکاوی نهادهای ذینفع دخیل در مدیریت منابع جنگلی استان لرستان | ||
پژوهش و توسعه جنگل | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 27 بهمن 1403 | ||
نوع مقاله: علمی - پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30466/jfrd.2024.55425.1731 | ||
نویسندگان | ||
سعید غلامرضایی* 1؛ فرزانه کرامتی2؛ حامد نقوی3؛ فاطمه رحیمی فیض آباد4؛ محمدرضا پاکروان چروده5 | ||
1گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران | ||
2گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه لرستان،خرم آباد، ایران | ||
3گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران | ||
4گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان- خرم آباد، ایران | ||
5گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران | ||
چکیده | ||
مقدمه و هدف: در بین نواحی رویشی ایران، جنگلهای زاگرس از نظر اهمیت اکولوژیکی، دومین زیستبوم جنگلی طبیعی کشور هستند. در این میان لرستان با مساحتی بالغ بر2800000 هکتار یکی از استانهای ناحیه زاگرس (زاگرس میانی) است. جنگلهای استان لرستان با مساحت 1217259 هکتار، تقریباً 43 درصد از سطح کل استان را در بر میگیرند. در سالهای اخیر آسیبهای بسیاری به جنگلهای حوزه زاگرس وارد شده که این موضوع چالشهای زیستمحیطی فراوانی ایجاد کردهاست. این مساله در منابع جنگلی به دلیل منافع آنی و وابستگی جوامع روستایی و عشایری به سوخت و نیز محصولات فرعی مستخرج از جنگل و همچنین، فقر مادی و معنوی جوامع جنگل نشین، از حساسیت بیشتری برخوردار میباشد. تصمیم گیری در زمینه مدیریت جنگلها به دلیل ماهیت پیچیده و چندمنظوره جنگل و دخالت داشتن افراد و گروه های ذینفع متنوع متشکل از نهادهای دولتی، خصوصی و بخش سوم، دارای پیچیدگیهای خاصی است که این موضوع مدیریت جنگل را با یک وضعیت پیچیده برای تصمیم گیری مواجه کرده است. برای داشتن مدیریت جامع، واقعگرایانه و بهرهورانه، شناسایی دقیق و کامل همهی ذینفعان در این فرآیند پیچیده، امری ضروری است و باید در اولویت برنامههای مدیریتی قرار گیرد. این معضل در استان لرستان به دلیل وقوع پدیدههای اقلیمی چون گرمایش، تهاجم ریزگردها و خشکسالی، پدیدههای اقتصادی و اجتماعی چون بیکاری، عدم تنوع مشاغل غیرزراعی، فقر و آسیب پذیری و نیز محدودیتهای مالی و لجستیکی نهادهای دولتی دستاندرکار مدیریت و حفاظت از منابع جنگلی، به شدت تاثیرپذیرتر میباشد. در این مطالعه تلاش شد با کمک روش تحلیل ذینفعان، به شناسایی نهادهای ذینفعی که در تصمیمگیریهای مربوط به مدیریت منابع جنگلی استان لرستان مشارکت دارند، پرداخته شود. لذا شناسایی نهادهای ذینفع، طبقه بندی آنها و بررسی شبکهی تعاملات بین نهادها هدف اصلی این پژوهش است. مواد و روشها: این پژوهش به روش کمی و کیفی در سه فاز انجام شد. فاز اول شامل شناسایی ذینفعان است. در این مرحله، نهادهای ذینفع دخیل در مدیریت منابع جنگلی استان لرستان، بر اساس روشهای مصاحبه نیمه ساختار یافته، لیست ذینفعان و گلوله برفی، شناسایی شدند. فاز دوم شامل طبقه بندی ذینفعان است. در این مرحله به منظور طبقهبندی ذینفعان، از ماتریس قدرت-علاقه (دغدغه) استفاده شد. فاز سوم شامل بررسی پیوندهای ارتباطی بین ذینفعان است. در این فاز به منظور بررسی پیوندهای ارتباطی بین ذینفعان از روش تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شد. یافتهها: نتایج فاز اول نشان داد که 26 نهاد (24 نهاد دولتی، 1 نهاد خصوصی و 1 نهاد مردمی) در مدیریت منابع جنگلی استان لرستان دخیل میباشد. نتایج ماتریس قدرت – علاقه نشان داد که نهادهای "اداره کل منابعطبیعی و آبخیزداری"، "اداره کل حفاظت محیطزیست"، "سازمان جهاد کشاورزی"، "مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابعطبیعی"، "سازمان مدیریت و برنامهریزی"، "استانداری"، "اداره کل امورعشایر"، "صدا و سیمای مرکز استان" و "دادگستری" در طبقه کنشگران کلیدی جانمایی شدهاند. بر اساس این ماتریس این طبقه از کنشگران، بیشترین قدرت و دغدغه را در مدیریت منابع جنگلی استان دارند. نتایج حاصل از بررسی شاخص های تراکم، دوسویگی پیوندها نشان داد که فقط برخی از کنشگران به هم متصل هستند و روابط کنشگران در شبکه در مقایسه با آنچه که ممکن است وجود داشته باشد در سطح پایینی قرار دارد. درواقع، نهادها از تمام ظرفیتهای سازمانی خود برای ایجاد پیوندهای تعاملاتی استفاده نکردهاند و همچنین بیشتر پیوندهای موجود در شبکهی ارتباطات و همکاری نهادهای دخیل در مدیریت منابع جنگلی یک طرفه هستند. بر اساس سایر شاخصهای تحلیل شبکه اجتماعی، برخی ذینفعان کلیدی که بر اساس ماتریس قدرت – علاقه در جایگاه کنشگران کلیدی قرار گرفته اند، متاسفانه نتوانستهاند جایگاه مناسب و مطلوبی داشته باشند و در حاشیه قرار گرفتهاند. از جمله بارزترین این نهادها میتوان به "مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابعطبیعی لرستان"، "استانداری"، "اداره کل امورعشایر استان لرستان" و "سازمان صدا و سیمای مرکز استان لرستان" اشاره کرد. نتیجهگیری کلی: مشاهده نتایج حاصل از شناسایی ذینفعان نشان میدهد که فرآیند مدیریت منابع جنگلی منطقه مورد مطالعه از توازن و توزیع مشارکت و نفوذ مناسبی برخوردار نیست. به طوری که تنها یک نهاد خصوصی شناسایی و مورد تایید مخاطبان قرار گرفت و عمده تولی و مدیریت بر عهده نهادهای دولتی قرار گرفته است. این در حالیست که درس آموختههای جهانی، به مداخله بخش خصوصی از طریق برون سپاری و نیز مشارکت جوامع محلی و سازمانهای مردم نهاد تاکید زیادی دارد. این پدیده هم از بعد هزینه اجتماعی و اقتصادی و نیز پایداری، نمیتواند استمرار و پویا باشد. لذا به نظر میرسد که میتوان از طریق سیاستهای برون سپاری نسبت به واگذاری برخی فعالیتهای مدیریت جنگل به بخش خصوصی، در اصلاح این فرآیند، اقدام نمود. همچنین با وجود ظرفیت و ضرورت نقش نهادهای اجتماعی محلی در مدیریت منابع جنگلی، این نهادها از لحاظ تعداد و موقعیت تاثیرگذاری از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند. بنابراین، تشویق نهادهای محلی به ایجاد و گسترش سازمانهای اجتماع محور به همراه تسهیلگری و آموزش اعضا میتواند در ارتقا جایگاه آنها و همچنین افزایش قدرت مذاکره آنها موثر باشد. | ||
کلیدواژهها | ||
تحلیل ذینفعان؛ تحلیل شبکه اجتماعی؛ ماتریس قدرت-علاقه | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 30 |